سبد خرید شما خالی است.
CIPS از روشهای بررسی پتانسیل شامل اندازهگیری اختلافپتانسیل بین خط لوله و الکترود مرجع در تماس با خاک در فواصل منظم (معمولاً 1 متر در طول خط لوله) است. برای اتصال الکترود مرجع و یک ولتمتر امپدانس بالا به نزدیکترین نقطه تست خط لوله از یک کابل استفاده میشود (شکل a1). هدف ارزیابی این است که آیا خط لوله مطابق با معیارهای CP قطبی شده است یا خیر. علاوه بر این، این بررسیها میتوانند به شناسایی نواحی دریافت و تخلیه جریانسرگردان، نقصهای پوشش متوسط تا بزرگ و تماس الکتریکی نامطلوب با دیگر سازههای فلزی کمک کنند. برای ارزیابی تأثیر مؤلفه افت اهمی (IR) در اندازهگیریها، قطع کنندههای جریان همگامسازی شده با GPS استفاده میشوند. این قطع کنندهها برای روشن و خاموش کردن سیستماتیک هر یک از یکسو کنندههای CP که تحت ارزیابی هستند بکار برده میشوند. با این وجود، این روش افت اهمی (IR) تولیدشده توسط جریانهای سرگردان که در طول بررسی CP-off قطع نمیشوند را نمیتواند تعیین کند لذا یک خطای ذاتی در اندازهگیری وارد خواهد شد. به همین جهت، دیتالاگرهای ثابت نیز نصب و با واحد سیستم اندازهگیری سیگنال یکپارچه میشود. دادههای بهدستآمده بعداً برای جبران نوسانات بالقوه تولیدشده توسط جریانهای سرگردان در طول اندازه گیری مورداستفاده قرار میگیرند.
کوپنهایی از جنس خط لوله که در کنار لوله دفن شده و بهصورت الکتریکی به آن متصل شدهاند نیز برای ارزیابی عملکرد یک سیستم CP استفاده میشوند. اگرچه این کوپنها فقط میتوانند اطلاعاتی در مورد پلاریزاسیون بهدستآمده در مکانهای گسسته ارائه میدهند، اما راه مؤثرتری برای به حداقل رساندن افتهای IR (ازجمله مواردی که توسط جریانهای سرگردان تولید میشوند) ارائه میدهند. اندازهگیری دقیق پتانسیل بدون افت مقاومت اهمی بین کوپنها و الکترود مرجع قرارگرفته در کنار کوپن را میتوان با قطع اتصال الکتریکی بین کوپن و خط لوله به دست آورد (شکلb1).
این روش شامل اعمال یک سیگنال AC به خط لوله با استفاده از یک واحد فرستنده است. در مناطق شکست پوشش، جایی که فولاد در تماس مستقیم با خاک است، سیگنال AC از لوله نشت میکند و منطقهای با چگالی جریان بالا ایجاد میکند. این چگالی جریان بالا بهنوبه خود یک گرادیان پتانسیل بالقوه در خاک بسیار مقاوم ایجاد میکند. در طول بررسی، تغییرات اختلافپتانسیل بین دو اتصال زمین بافاصله ثابت از هم اندازهگیری شده و برای مشخص کردن عیوب پوشش استفاده میشود. بررسی پیرسون (شکلc1) بر این اصل استوار است و در دهه 1940 توسعه یافت، اولین تکنیکی بود که قادر به مکانیابی تعطیلات پوشش در خطوط لوله بود. برای این بررسی، سیگنال AC تحت تأثیر قرار در محدوده فرکانس قابلشنیدن (معمولاً 1000 هرتز) قرار دارد. در طول بررسی، گرادیان پتانسیل بین دو اپراتور که معمولاً در امتداد خط لوله بافاصله 7 متری از یکدیگر با استفاده از گیرههای فلزی متصل به چکمههایشان (کنتاکتهای زمین) راه میروند اندازهگیری میشود. واحد گیرنده حمل شده توسط یکی از اپراتورها، اختلافپتانسیل را به سیگنال صوتی برای شناسایی مناطق معیوب تبدیل میکند. اگرچه این روش بیشتر با روشهای بررسی دیگر جایگزین شده است، اما همچنان در خطوط لوله اخیراً نصبشده بدون حفاظت CP دائمی و در مناطقی با جریانهای سرگردان قابلتوجه استفاده میشود. در روشهای جدید گرادیان ولتاژ جریان متناوب (ACVG) نیاز به اپراتور دوم که با استفاده از تیرهای اسکی یا یک قاب A شکل در طول خط لوله راه می رود حذف شده است (شکل d1). همچنین، خروجی صدا با یک صفحهنمایش دیجیتال با فلشهایی که مکانهای معیوب را با قابلیت ثبت اطلاعات اضافی مشخص میکند، جایگزین شده است.
بهطورکلی:
تکنیکهای بازرسی مختلفی برای بررسی دقیق خطوط لوله مدفون، تشخیص عیوب پوششی و تلفات فلزی یا ترکهایی که ممکن است در اثر خوردگی ایجادشده باشد، توسعه دادهشده بود. اینها به فناوریهای مورد استفاده ابزارهای بازرسی در خط (ILI) و پیگهای لوله محدود نمیشوند، بلکه شامل ابزارهای مورد استفاده در برنامه حفاری ECDA نیز میشوند. اگرچه این ابزارها با ارائه اطلاعات حیاتی در اولویتبندی مناطقی که باید تعمیر شوند کمک می کند، اما اطلاعات کمی در مورد علل خوردگی ارائه میدهند. ارزیابیهای مبتنی بر اندازهگیری پتانسیل مانند CIPS و DCVG و اندازهگیری جریان مانند PCM میتوانند به ترتیب نتایج ارزشمندی در مورد اثربخشی سیستم CP و یکپارچگی پوشش روی خطوط لوله ارائه دهند.